آیا همیشه باید به نظرات یکدیگر احترام بگذاریم؟
امروزه راههای زیادی وجود دارد تا ایدههایمان را به دیگران برسانیم. رسانههای اجتماعی، وبلاگها، نوشتن نظر زیر مقالات خبری و غیره. اگر چیزی برای گفتن داشته باشید، بیگمان میتوانید جایی برای گفتن آن پیدا کنید. اما عملکرد این پلتفرمها به گونهایست که، دنیایی از اخبار ساختگی ما را فراگرفته، و درون اتاقهای پژواک گیر افتادهایم. چنانکه گمان میکنیم همه باورهایمان صحیح است و چقدر ما باهوشیم که این باورها را داریم.
روشن است که اگر افرادی با ایدههای گوناگون در کنار ما حضور داشته باشند چیز خوبی است. ما را از حباب معرفتی خارج میکنند و انحصارگرایی فکری را برای ما دشوار میسازند. اصولا تنوع ایدهها شاخص جامعه روادار است. برای همین برخی میگویند: «باید به باورها و نظرات یکدیگر احترام بگذاریم.» اما من میخواهم استدلال کنم که این یک اشتباه خطرناک است. و اینکه بپذیریم «همه ایدهها به یک اندازه ارزشمند و قابل احترام هستند.» یک مفهوم سمی است.
اگر همه ایدهها برابر باشند، همه ایدهها بیارزش خواهند بود. اگر برای تعیین بهتر یا بدتر بودن یک ایده هیچ متر و معیاری وجود نداشته باشد، دیگر ایدهها قابل ارزیابی نیستند. و هر چیزی که قابل ارزیابی نباشد، بیارزش و بیفایده است. درحالیکه ما به دلایل گوناگون برای ایدهها ارزش قائلیم. برخی از ایدهها بسیار ارزشمندند چون آنها طرز فکر ما را تغییر میدهند و یا فرصتهایی را برای ما فراهم میکنند. ایدههای خوب باعث پیشرفت و توسعه میشوند. و به زندگی و تلاشهایمان معنا و هدف میبخشند. ولی همه ایدهها اینطور نیستند. برخی از ایدهها مخربند. ما را مایوس میکنند یا از مسیر توسعه و پیشرفت دور میسازند. برای نمونه انجمن TEDx نمونههای زیادی از ایدههایی را نشان میدهد که نتایج خوبی داشتند. این انجمن به ما کمک میکند ایدههای خوب را کشف کنیم.
ناتوانی و یا عدم تمایل به «تمایز بین ایدههای خوب و بد» نتایج ناپسند دیگری هم در بر خواهد داشت. از جمله انگیزه و کیفیت گفتگو و بحثهای عمومی را کاهش میدهد. که این به خود باعث کند شدن پیشرفت اندیشه عمومی خواهد شد.
بیگمان جنبش اجتماعی رواداری و حرکت به سوی برابری فرصتها برای گفتن و شنیده شدن چیز خوبی است. اما باید توجه داشت که «این انسانها هستند که ذاتا شایسته احترامند نه ایدهها». ما باید به حقوق انسان احترام بگذاریم نه افکار آنها. ما آنگونه که با مردم همدلی میکنیم با ایدهها نمیتوانیم همدل شویم. ایدهها رنج نمیکشند. شادی را نمیشناسند. ایدهها در برابر انسان مسئولیتی ندارند. بنابراین ایدهها نباید مورد احترام باشند، مگر اینکه آن را کسب کنند. در دنیای ایدهها باید یک شایسته سالاری سختگیرانه حاکم باشد. آنها تنها با اتکا به شایستگی خودشان، یا باید بمانند یا نابود شوند. نه به خاطر آنکه کسی آنها را از ژرفای دل باور دارد و یا با شور و شوق تبلیغ میکند.
باید حساب افراد و ایدههایشان را کاملا از هم جدا کنیم. اما گاهی ما ایدههای خود را بخشی از هویتمان میدانیم. و این میتواند ما را در مقابل تحلیل نقادانه بسیار مقاوم کند. جوریکه اگر دیگران جرأت کنند ایدههای ما را به چالش بکشند، میتواند ما را آزرده خاطر کند. و این آزردگی باعث میشود، برخی در نقد ایدههای ما تردید کنند. درحالیکه این ایدهها گاهی در حد طرفداری یک تیم فوتبال کم ارزشند.
همچنین اگر کسی بگوید: «نباید فلان ایده مرا به چالش بکشید، چون بخشی از هویت من است و حمله به آن، به منزله حمله به هویت من است.» منکر احترام خود به عنوان یک انسان شده است. چون هر انسانی تنها به خاطر انسان بودنش محترم است نه به علت داشتن این یا آن ایده. این استدلال خود یک مغالطه است. و باعث گم شدن مرز بین انسان و ایدههایش میشود.
بنابراین ما با همان سختگیری که افکار دیگران را تجزیه و تحلیل و ارزیابی میکنیم، باید از آنها انتظار داشته باشیم روی افکار ما دقیق شوند و با موشکافی زیاد آنها را تجزیه و تحلیل و ارزیابی کنند. البته حتما رها کردن برخی ایدههای گرامی که زمان درازی با ما همراه بودهاند دشوار است. ولی خیلی معقولتر از آنست که بدون داشتن شواهد محکم و با وجود استدلالهای موجه علیه آن، با لجبازی به ایدههای پیشین خود بچسبیم. بازبینی ایدههایمان با تفکر نقادانه باعث رشد و شکوفایی ما میشود. تفکر نقادانه را نباید تنها به عنوان سلاحی علیه دیگران ببینیم. تفکر نقادانه بیشتر مانند یک آینه است که باید روبروی خود بگیریم و کاستیهای خود را بیابیم.
ما باید به حقیقت احترام بگذاریم. ما باید به حق پرسشگری دیگران احترام بگذاریم. (البته غیر از حریم خصوصیمان.) همیشه ممکن است دیگران ایدههایی را بپذیرند که ما آنها را موجه نمیدانیم. ولی ما باید به حق آنها در انتخاب ایدههایشان احترام بگذاریم. ولی نیازی نیست به ایدههایشان احترام بگذاریم. حق داشتن و یا ترویج یک ایده برابر با تعهد به جدی گرفتن آن نیست. همه ایدهها همارز نیستند. برخی از ایدهها نسبت به ایدههای دیگر ارزندهترند. هیچ کس نمیتواند به تنهایی معیارها را تعیین کند. این چیزی است که همه باید به صورت گروهی روی آن کار کنیم. اما شاید دست کم بتوان گفت بهترین ایدهها آنهایی هستند که به همه ما کمک میکنند تا شکوفا شویم. (نه فقط بعضی از ما به هزینه دیگران) اگر همه در این باره به توافق برسیم، آسانتر میتوانیم تصمیم بگیریم چه ایدههایی بیشتر ارزش پذیرفتن و انتشار دارند.
Peter Ellerton: Why you have the right to be heard but not to be taken seriously?