تیغ هانلون: همه بدخواه شما نیستند.
تیغ هانلون (Hanlon’s Razor): تیغ هانلون یک مدل ذهنی مفید است که میتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد:
«هرگز آنچه را که میتوان با لغزش یا کوتاهی توجیه کرد، به بدخواهی نسبت ندهید.»
تیغ هانلون به ما کمک می کند تا دنیا را با دید مثبتتری ببینیم، جلوی بدگمانی را بگیریم و رابطههای خود را بهبود بخشیم. بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم.
اگر فکر میکنید که دنیا علیه شماست، تنها شما نیستید که این احساس را دارید.
همه ما تمایل داریم وقتی مشکلی پیش می آید، فکر کنیم که این مشکل بخشی از یک توطئه بزرگ علیه ماست. همکارتان به موقع گزارش را به شما نمیدهد؟ احتمالا میخواهد سابقه کاری شما را خراب کنند و پیش از شما ترفیع بگیرد. فرزندتان یک بشقاب گرانقیمت را میاندازد و میشکند؟ احتمالا میخواهد شما را آزار بدهد. وای فای در کافیشاپ کار نمیکند؟ احتمالا صاحبان کافیشاپ دروغ گفتهاند که وایفای دارند تا شما را به آنجا بکشانند تا اسپرسوی بدشان را سفارش دهید.
ولی اکثر اوقات این توضیحاتی که ذهن ما به آن تمایل دارد، نادرست است. شاید همکارتان فکر میکرده امروز سهشنبه است، نه چهارشنبه. شاید دستهای فرزندتان از بازی با خمیربازی چسبناک شده بود. شاید دستگاه وایفای خراب شده بود. اینجاست که تیغ هانلون وارد میشود.
تیغ هانلون چیست؟
همانند تیغ اوکام، این طرز تفکر یک ابزار مفید برای شناخت هوشمندانه و تصمیمگیری سریع است.
به کار بردن تیغ هانلون در زندگی روزمره به ما کمک میکند تا روابطمان را بهتر کنیم، کمتر قضاوت کنیم و عقلانیت خود را بهبود بخشیم. تیغ هانلون به ما کمک میکند تا به دیگران فرصت بدهیم و همدلی بیشتری داشته باشیم. تیغ هانلون، ارزش خود را در روابط انسانی، امور تجاری و خوشبختی فردی بیشتر نشان میدهد.
همه ما زندگیهای پیچیدهای داریم که در آن (همانطور که قانون مورفی میگوید) کارها دائماً اشتباه پیش میروند. وقتی اتفاق ناخوشایندی میافتد، سادهترین پاسخ این است که نزدیکترین فرد را مقصر بدانیم و فرض کنیم که او قصد بدی دارد.
مردم با کوچکترین بهانهای سیاستمداران، رئیس شرکت، کارمندان و حتی اعضای خانوادهی خود را متهم میکنند. وقتی یکی از اطرافیان ما اشتباه میکند، به یاد نمیآوریم که خودمان هم بارها اشتباه کردهایم. فراموش کردهایم که چند بار در خیابان به مردم تنه زدهایم، در خانهی دیگری نوشیدنی را ریختهایم یا این که مدتهاست دوست خود را ملاقات نکردیم. در مقابل، همین اشتباهات را از دیگران نمیپذیریم.
فرض بدخواهی در چنین شرایطی احتمالاً مشکل را بدتر میکند. هیچکس نمیتواند بفهمد که دیگری چه نیتی دارد. باهوشترین افراد هم اشتباهات زیادی مرتکب میشوند. ناتوانی یا غفلت بسیار محتملتر از بدخواهی است. وقتی چیزی باعث میشود ناراحت شویم، باید بررسی کنیم که آیا این احساسات موجهاند یا نه. اغلب، به جای اینکه در واکنش به مشکلات، احساسات منفی مانند تنفر را پرورش دهیم، بهتر است تلاش کنیم تا طرف مقابل را از احساساتی که در ما ایجاد شده آگاه کنیم. در این صورت ممکن است در آینده از تکرار آن خودداری کند.
خاستگاه تیغ هانلون
اصطلاح «تیغ هانلون» توسط رابرت جی. هانلون ابداع شد، اما کسان زیادی، پیش از سال ۱۷۷۴، این مفهوم را به نوعی بیان کردهاند.
مشهور است که ناپلئون بناپارت گفته: «هرگز آنچه را میتوان با بیکفایتی توضیح داد، به بدخواهی نسبت نده »
گوته نیز همین گونه در سال ۱۷۷۴ در کتاب «اندوههای ورتر جوان» نوشت:
«سوءتفاهمها و سهلانگاریها در این دنیا بیشتر از نیرنگ و بدخواهی آشفتگی ایجاد میکنند. به هر حال، دو مورد آخر مطمئناً بسیار کمتر اتفاق میافتند.»
ژنرال آلمانی کورت فون هامرشتاین اِکوآرد تیغ هانلون را برای ارزیابی افراد خود به کار برد و گفت:
«من افسران خود را به چهار گروه تقسیم میکنم: افسران باهوش، کوشا، احمق و تنبل. معمولاً دو ویژگی با هم ترکیب میشوند. برخی از آنها که باهوش و کوشا هستند، جای آنها ستاد کل است. دسته دیگر احمق و تنبل هستند، آنها ۹۰ درصد هر ارتشی را تشکیل میدهند و برای انجام وظایف معمولی مناسب هستند. هر کسی که هم باهوش و هم تنبل باشد، واجد شرایط بالاترین وظایف رهبری است، زیرا او وضوح فکری و خونسردی لازم برای تصمیمگیریهای دشوار را دارد. باید از کسی که احمق و کوشا است، دوری کرد. نباید به او هیچ مسئولیتی سپرد زیرا او همیشه باعث دردسر خواهد شد.»
جایگاه تیغ هانلون
تیغ هانلون زمانی بهترین عملکرد را دارد که با سایر مدلهای ذهنی در شبکه دانش ما ترکیب شود. در اینجا چند نمونه از ترکیبهای مفید آورده شده است:
- راه حل دم دستی: این مدل ذهنی بیان میکند که «ما بیشتر اوقات، فرکانس رویدادهای اخیر را اشتباه برآورد میکنیم». به ویژه زمانی که این رویدادها واضح و به یاد ماندنی هستند، و تمایل داریم آنها را فراگیرتر از آنچه که هستند تصور کنیم. بسیاری از ما ناخودآگاه یک «کارت امتیاز» ذهنی از اشتباهات دیگران نگه میداریم. برای مثال، فرض کنید یک راننده تاکسی اشتباهی مرتکب میشود و کرایه را زیاد برمیدارد. اگر یک ماه بعد، اتفاق مشابهی با راننده دیگری بیفتد، ممکن است رویداد قبلی به یادمان بیاید و به سادگی همه رانندگان تاکسی را سودجو تلقی کنیم. در این حالت، به جای پذیرش هر دو رویداد به عنوان اشتباهات ساده، حافظهمان ما را به سمت تعبیر بدخواهانهای از این اتفاقات سوق میدهد. با ترکیب این دو مدل ذهنی، میتوانیم درک کنیم که چرا برخی موقعیتها احساسات شدیدی را در ما برمیانگیزند. زمانی که یک خاطره واضح و در دسترس است، ممکن است به طور ناخودآگاه «تیغ هانلون» را نادیده بگیریم و به جای جستجوی توضیحات سادهتر، به دنبال مقاصد شوم بگردیم.
- سوگیری تأیید: همه ما تمایل داریم به دنبال اطلاعاتی باشیم که باورهای پیشین ما را تأیید میکند. وقتی ناهماهنگی شناختی پیش میآید، ما تلاش میکنیم جهانبینی خود را همسو کنیم. غلبه بر سوگیری تأیید یک گام بزرگ است، در جهت این که به جای احساسات از منطق پیروی کنیم. تیغ هانلون در این راه به ما کمک میکند. اگر بدگمانی وجود داشته باشد، هر فرض منطقی را میتوان رد کرد. برای نمونه، اگر کسی یک سیاستمدار را فاسد بداند، به دنبال اطلاعاتی میگردد که این موضوع را تأیید کند. او دیگر نمیتواند خطاها را ناشی از ناآگاهی یا تصادف بداند.
- سوگیری ناشی از تنفر: هنگامیکه با کسانی سروکار داریم که از آنها متنفریم، بیشتر احتمال دارد که کارهای آنها را به بدخواهی نسبت دهیم. تیغ هانلون میتواند به ما یک بینش جدیدی بدهد. وقتی کسی که از او خوشمان نمیآید اشتباه میکند، همدلی و درک دیدگاه او بسیار دشوار میشود. اما هوشمندانهترین کار این است که صرف نظر از اینکه چقدر از کسی بدمان میآید، ناآگاهی، ناکارایی یا کوتاهی را در نظر بگیریم.
- فرافکنی: ما همیشه دوست داریم کمبودها و ناکامیهای خود را به دیگری نسبت دهیم. این یک مکانیسم کمهزینه دفاع روانی است. این مکانیزم باعث میشود همیشه تصویر مثبتی از خود داشته باشیم. اما بهتر است قبل از سرزنش دیگران، واقعیت را بیطرفانه بررسی کنیم.
کاربرد تیغ هانلون
رسانهها
رسانههای مدرن با خشم به عنوان یک کالای سودآور برخورد میکنند. به همین دلیل در مقالات خود کارهایی را که به سادگی میتوان با ناآگاهی یا ناکارایی توضیح داد اغلب به بدخواهی نسبت میدهند.
ما هر روزه شاهد نمونههایی از این بازی در رسانهها هستیم. مردم نیز بسیار زود قضاوت میکنند و به هرکس خلاف انتظار آنها کاری کرده توهین میکنند. رسانهها به طور فزایندهای در ایجاد فرضیههای بدخواهی ماهر میشوند. هنگام خواندن روزنامهها، وبسایتها و رسانههای اجتماعی، لازم است که تیغ هانلون را به کار بریم.
برای نمونه، هنگامیکه جستجوی صوتی سیری اپل راهاندازی شد، مردم متوجه شدند که کلینیکهای سقط جنین را نمیتوانند جستجو کنند. این بلافاصله به عنوان مدرکی از زنستیزی در داخل شرکت تصور شد، در حالی که در واقع، یک خطای برنامهنویسی باعث این مشکل شده بود.
مشکل مشابهی چندین بار در سیاستهای کنترل محتوای یوتیوب رخ داده است. هنگامیکه برخی از ویدیوها فیلتر شدند، بسیاری از مردم به شدت از این موضوع آزرده خاطر شدند. اما واقعیت این است که آنها نیز یک خطای الگوریتم بود و نه یک مورد عمدی از سوی برنامهنویسان.
رابطهها
یکی از ارزشمندترین کاربردهای تیغ هانلون حفظ رابطههاست. مردم معمولاً به گمان این که دیگران عمداً برای آنها مشکل ایجاد میکنند، به رابطه خود آسیب میرسانند. در حالی که بیشتر این مشکلات ناشی از ناآگاهی یا ناکارایی است.
داگلاس هوبارد در کتاب «شکست مدیریت ریسک» این ایده را گسترش داد:
«بسیاری از اشتباهات و شکستها در سیستمها، نتیجهی تعاملات پیچیده افراد با انگیزههای متفاوت است. نیازی نیست که این اشتباهات را به بدخواهی یا نادانی نسبت دهیم. حتی افراد با نیت خوب، در یک سیستم پیچیده، میتوانند به نتایج ناخواستهای برسند.»
نمونه دیگر هنگامی پیش میآید که موانع زبانی بر ارتباط سایه میاندازند، و باعث سوءتفاهم میشود. تصور کنید یک گردشگر به شهر شما آمده و تلاش میکند تا مکانی را پیدا کند. یا خودتان را در کشوری خارجی تصور کنید که به زبان محلی تسلط ندارید. در چنین موقعیتی، ناآشنایی با زبان میتواند منجر به احساس ناامیدی و حتی عصبانیت شود. اما مهم است به یاد داشته باشیم که افرادی که به زبان شما به سختی صحبت میکنند، به هیچ وجه قصد آزار یا تحریک شما را ندارند. آنها صرفاً تلاش میکنند تا نیازهای خود را برطرف کنند. تیغ هانلون به ما میگوید که آنها منظور بدی ندارند و نمیخواهند وقت کسی را تلف کنند. همین مسئله هنگامی رخ میدهد که فردی از زبانی استفاده میکند که خیلی پیچیده یا خیلی ساده تلقی میشود. این ممکن است یک مانع معنایی ایجاد کند، زیرا دیگران فرض میکنند که آنها سعی دارند آنها را گیج کنند یا صریح هستند.
یک راه میانبر برای جلوگیری از واکنشهای تند نسبت به رویدادهای غیرعمدی، این است که آن فرد را به عنوان یک کودک نوپا تصور کنیم. کارهای او غیرعمدی است، و نیاز به کمک دارد. این فکر به شما کمک میکند که به سرعت آرامش خود را بازیابید، و آن مشکل را شخصی نکنید.
موارد استثناء
مانند هر مدل ذهنی، تیغ هانلون محدودیتهای خود را دارد و اعتبار آن مورد مناقشه قرار گرفته است. برخی از منتقدان، تیغ هانلون را ایدهای بیش از حد ساده لوحانه میدانند که میتواند مردم را نسبت به بدخواهی واقعی کور کند. در حالی که مردم بسیار کمتر از آنچه فکر میکنیم قصد بدخواهانه دارند، اما بدخواهی همچنان به عنوان یک احتمال، باید مورد توجه قرار گیرد. گاهی اوقات اقداماتی که میتوان آنها را به بیکفایتی نسبت داد، در واقع خودآگاه یا ناخودآگاه بدخواهانه هستند.
یک نمونه از اشتباه بودن تیغ هانلون، مافیا است. قبل از دهه ۱۹۶۰، وجود مافیا به عنوان تئوری توطئه تلقی میشد. تنها هنگامی که یکی از اعضای آن با مجریان قانون تماس گرفت، پلیس متوجه شد که جرائم انجام شده با دقت برنامهریزی شده بود.
برای استفاده بهینه از تیغ هانلون، باید مطمئن شویم که آن را در چارچوب منطق و با بررسی شواهد به کار میبریم. تیغ هانلون تنها زمانی به کار میآید که هیچ شاهد معتبری برای بدخواهی پیدا نشود. پس تیغ هانلون را به عنوان بخشی از شبکه مدلهای ذهنی خود قرار دهید، اما هرگز نسبت به رفتاری که ناشی از سوء نیت است، کور نباشید.