
هدف آموزش چیست؟
نظامهای آموزشی به مثابه نهادهایی اجتماعی، همواره متاثر از پارادایمها و رویکردهای گوناگون بودهاند. این رویکردها که ریشه در بنیانهای فلسفی، اجتماعی و سیاسی جوامع دارند، اهداف، کارکردها و روشهای متفاوتی را برای آموزش و پرورش تعریف و تجویز مینمایند. دو رویکرد بنیادین در نظامهای آموزشی، یعنی رویکرد مبتنی بر روشنگری و رویکرد مبتنی بر تلقین و انطباق، وجود دارد
آموزش مبتنی بر روشنگری:
این رویکرد که خاستگاهی در اندیشههای فیلسوفان برجسته عصر روشنگری همچون جان لاک، ژان ژاک روسو و ایمانوئل کانت دارد، بر پرورش افرادی خردورز، پرسشگر، خلاق، مستقل و خودرهبر تاکید میورزد. در این پارادایم، غایت آموزش صرفاً انتقال منفعلانه دانش از سوی مربی به یادگیرنده نیست، بلکه هدف اصلی، توانمندسازی یادگیرندگان برای یادگیری خودراهبر، اکتشاف فعالانه دانش، نقد و تحلیل اطلاعات و خلق ایدههای نوآورانه است. در این رویکرد، یادگیرنده به عنوان کنشگری فعال در فرایند یادگیری تلقی شده و محور اصلی فعالیتهای آموزشی قرار میگیرد. نقش مربی نیز از انتقالدهنده دانش به تسهیلگر و هدایتکننده فرایند یادگیری تغییر مییابد.
آموزش مبتنی بر تلقین و انطباق:
در تقابل با رویکرد روشنگری، رویکرد دیگری وجود دارد که هدف آموزش را تربیت افرادی مطیع، سازگار با ساختارهای موجود اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و پذیرنده وضع موجود تعریف میکند. در این پارادایم، تاکید اصلی بر انتقال یکسویه دانش از سوی مربی به یادگیرنده، حفظ نظم و انضباط بیرونی، پیروی از دستورالعملهای از پیش تعیین شده و تثبیت ارزشها و باورهای مسلط جامعه است. پرسشگری، نقد و تفکر مستقل در این رویکرد نه تنها تشویق نمیشود، بلکه اغلب سرکوب میگردد. هدف غایی در این رویکرد، حفظ وضع موجود و انتقال میراث فرهنگی و ایدئولوژیک جامعه به نسلهای بعدی است.
کشمکش تاریخی بین دو رویکرد:
مطالعه تاریخ نظامهای آموزشی نشان میدهد که همواره کشمکش دیالکتیکی بین این دو رویکرد وجود داشته است. در دورههایی که ارزشهای آزادی اندیشه، خردورزی، نوآوری و خلاقیت در جامعه مورد توجه و تاکید قرار گرفتهاند، رویکرد روشنگری غلبه یافته است. در مقابل، در دورههایی که ثبات، نظم اجتماعی، انطباق با ساختارهای سنتی و حفظ وضع موجود از اولویت بالاتری برخوردار بودهاند، رویکرد تلقین و انطباق مسلط شده است. این کشمکش، بازتابی از تضادهای موجود در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوامع در طول تاریخ بوده است.
نقش فناوری در آموزش:
ظهور و گسترش فناوریهای نوین، به ویژه اینترنت و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، فرصتهای بینظیری را برای یادگیری، دسترسی به منابع اطلاعاتی گوناگون و تعاملات آموزشی فراهم آورده است. با این حال، باید توجه داشت که فناوری فینفسه خنثی است و ارزش اخلاقی و جهتگیری خاصی ندارد. نحوه استفاده و بهکارگیری فناوری در فرایند آموزش، تعیینکننده اثرات مثبت یا منفی آن خواهد بود. بدون وجود چارچوب مفهومی مناسب، توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و مهارتهای تفکر نقادانه، استفاده از فناوری، نه تنها مفید نیست، بلکه گمراهکننده، آسیبزا و حتی مضر است.
نقد نگاه ابزاری به آموزش:
نگاه ابزاری و تقلیلگرایانه به آموزش که آن را صرفاً به عنوان ابزاری برای رشد اقتصادی، تربیت نیروی کار متخصص و افزایش تولید میبیند، ناقص و ناکافی است. آموزش صرفاً نباید به خدمت اهداف اقتصادی و سودمحور درآید. هدف اصلی آموزش، پرورش انسانهای متعادل، توانمند، مسئولیتپذیر، اخلاقمدار و شهروندان فعال و مشارکتجو در جامعه است.
انتخاب بین رویکرد روشنگری و رویکرد تلقین و انطباق، تصمیمی مهم و سرنوشتساز برای هر جامعه و نظام آموزشی است. رویکرد روشنگری با تاکید بر پرورش انسانهای آزاداندیش، پرسشگر، خلاق و مسئولیتپذیر، میتواند زمینه را برای پیشرفت، توسعه پایدار و تعالی جوامع فراهم کند. در مقابل، رویکرد تلقین و انطباق با تاکید بر حفظ وضع موجود، مطیعسازی افراد و سرکوب خلاقیتها، میتواند مانع از رشد و شکوفایی استعدادها و پویایی جامعه شود. باید با درک عمیق این دو رویکرد، پیامدهای هر یک و با توجه به مقتضیات جامعه و ارزشهای انسانی، رویکردی که به تعالی انسان و جامعه منجر میشود انتخاب گردد.


