فرمانروای دنیای دیجیتال کیست؟

نوشته حسین بهنودی در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳

تا به حال برایتان پیش آمده که در یک یوتیوب، یک ویدیو را تماشا کنید و ناگهان تا چند روز بعد، تمام ویدیوهای پیشنهادی شما در همان مورد باشد؟ انگار یک نفر ذهن شما را خوانده و دنیایی مخصوص شما ساخته است. این «یک نفر»، یک برنامه کامپیوتری هوشمند به نام الگوریتم است.

در گذشته، داستان‌ها و قوانین را پادشاهان، حکومت‌ها یا کتاب‌های مقدس تعیین می‌کردند. آن‌ها می‌گفتند چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. امروز، به نظر می‌رسد این قدرت به دست الگوریتم‌ها افتاده است؛ یک قدرت نامرئی که تصمیم می‌گیرد شما چه چیزی را ببینید، چه چیزی را باور کنید و حتی چه احساسی داشته باشید. پرسش اصلی این است: در این بازی جدید، چگونه می‌توانیم کنترل را در دست خودمان نگه داریم و نویسندۀ داستان زندگی خودمان باقی بمانیم؟

الگوریتم‌ها چگونه کار می‌کنند: کارآگاهان شخصی شما

تصور کنید یک کارآگاه دیجیتال دارید که ۲۴ ساعته شما را دنبال می‌کند. این کارآگاه هر کلیک، هر لایک، هر جستجو و حتی مدت زمانی را که روی یک عکس یا ویدیو مکث می‌کنید، یادداشت می‌کند. الگوریتم‌ها این کارآگاه‌ها هستند. آن‌ها با تحلیل این اطلاعات، یک پروفایل دقیق از شما می‌سازند و سعی می‌کنند حدس بزنند که شما از چه چیزی خوشتان می‌آید.
این ویژگی می‌تواند فوق‌العاده باشد! الگوریتم‌ها به ما کمک می‌کنند محتوای جدیدی که دوست داریم پیدا کنیم، فیلم‌هایی ببینیم که از آن‌ها لذت می‌بریم یا با افرادی که علایق مشترک با ما دارند، ارتباط برقرار کنیم. اما این راحتی، یک روی دیگر هم دارد.

خطرهای پنهان: وقتی آینه فقط خودش را نشان می‌دهد

  • تالار پژواک (Echo Chamber): وقتی الگوریتم فقط چیزهایی را به شما نشان می‌دهد که با باورهایتان موافق است، شما را در یک «تالار پژواک» یا «حباب فیلتر» قرار می‌دهد. تصور کنید در اتاقی هستید که همه با شما موافق‌اند. در ابتدا حس خوبی دارد، اما کم‌کم فراموش می‌کنید که دیدگاه‌های دیگری هم در دنیا وجود دارد. این موضوع می‌تواند به تدریج باعث شود که نظرات ما افراطی‌تر شود و تحمل ما در برابر نظرات مخالف کم شود.
  • شما کالا هستید، نه مشتری: یک قانون قدیمی در دنیای دیجیتال می‌گوید: «اگر برای استفاده از یک محصول پولی پرداخت نمی‌کنید، پس خود شما کالا هستید». پلتفرم‌های اجتماعی، توجه شما را به شرکت‌های تبلیغاتی می‌فروشند. الگوریتم‌ها یاد می‌گیرند که چگونه شما را برای مدت طولانی‌تری آنلاین نگه دارند تا تبلیغات بیشتری ببینید. به این ترتیب، شما دیگر فقط یک کاربر نیستید، بلکه به محصولی تبدیل شده‌اید که داستانش برای جذب کلیک بیشتر نوشته می‌شود.
  • فروپاشی دنیای مشترک: وقتی هر کس در دنیای شخصی‌سازی‌شده و تک‌نفره خودش زندگی می‌کند، «واقعیت‌های مشترک» ما از بین می‌رود. دیگر نمی‌توانیم بر سر مسائل اساسی با هم گفتگو کنیم، چون هر کدام از ما اطلاعات کاملاً متفاوتی دریافت کرده‌ایم. این موضوع، گفتگوی سازنده و دموکراسی را که به یک فضای عمومی برای بحث نیاز دارد، به شدت تهدید می‌کند.

یک نگاه منصفانه: همه‌چیز تقصیر الگوریتم‌ها نیست

بیایید منصف باشیم. قبل از ظهور اینترنت هم رسانه‌هایی مثل تلویزیون و روزنامه‌ها سعی می‌کردند افکار عمومی را شکل دهند. همچنین، مقصر اصلی یک «کد» بی‌احساس نیست. در پشت هر الگوریتم، انسان‌ها و شرکت‌هایی با اهداف مشخص (معمولاً کسب سود بیشتر) قرار دارند. این آن‌ها هستند که قوانین بازی را تعیین می‌کنند.

علاوه بر این، ما انسان‌ها کاملاً بی‌اراده نیستیم. ما قدرت انتخاب داریم. مشکل از جایی شروع می‌شود که از این قدرت استفاده نکنیم و به صورت ناآگاهانه، کنترل را به دست الگوریتم‌ها بسپاریم.

چگونه قهرمان داستان خودمان باقی بمانیم؟

تسلیم شدن، یک گزینه نیست. ما می‌توانیم با چند راهکار ساده اما قدرتمند، کنترل را پس بگیریم:

  • یک کارآگاه دیجیتال شوید: به جای مصرف‌کنندۀ منفعل، یک کاربر کنجکاو و هوشیار باشید. از خودتان بپرسید: «چرا این محتوا به من نشان داده می‌شود؟»، «چه کسی از دیدن این محتوا توسط من سود می‌برد؟»، «دیدگاه مخالف این موضوع چه می‌گوید؟». گاهی عمداً به دنبال چیزهایی بگردید که با نظر شما متفاوت است تا از حباب خودتان خارج شوید. به این کار «سواد دیجیتال» می‌گویند.
  • شفافیت را فریاد بزنید: ما به عنوان شهروندان دیجیتال، حق داریم بدانیم این سیستم‌ها چگونه کار می‌کنند. باید از شرکت‌های فناوری بخواهیم که قوانین شفاف‌تری وضع کنند. الگوریتم‌ها نباید یک «جعبه سیاه» مرموز باشند. حمایت از کمپین‌هایی که به دنبال افزایش پاسخگویی این شرکت‌ها هستند، یک قدم مهم است.
  • طلسم را با خنده بشکنید: یک ایدئولوژی یا یک قدرت، تا زمانی مؤثر است که آن را جدی بگیریم. به محض اینکه چیزی مضحک به نظر برسد، قدرتش را از دست می‌دهد. طنز و شوخی قوی‌ترین سلاح ماست. وقتی کنترل الگوریتمی را به سخره می‌گیریم، با ساختن «میم» (Meme) درباره تبلیغات عجیب و غریبی که می‌بینیم، یا با دنبال کردن صفحات طنزی که این سیستم‌ها را نقد می‌کنند، نشان می‌دهیم که ما بازی را فهمیده‌ایم و دیگر فریب آن را نمی‌خوریم. این کار، یک مقاومت فرهنگی هوشمندانه است.

در نهایت، به یاد داشته باشید که بزرگ‌ترین ویژگی ما به عنوان انسان، توانایی تفکر، انتخاب و خلق معناست؛ چیزهایی که هیچ کدی نمی‌تواند آن‌ها را تقلید کند. بیایید فرمانروایان آگاه دنیای دیجیتال خود باشیم و اجازه ندهیم انسانیت ما به چند خط کد تقلیل یابد. قلم در دست شماست؛ داستان خودتان را بنویسید.