
بررسی کتاب «دین و هوش مصنوعی: یک مقدمه»
بث سینگلر (Beth Singler)، نویسنده این کتاب، تحقیقی کامل و در عین حال روان و خواندنی درباره دین و هوش مصنوعی انجام داده است. در این تحقیق، به بررسی نکات جالبی پرداخته تا حتی افرادی هم که معمولاً علاقهای به این موضوعات ندارند، به گفتگو تشویق شوند. این کتاب هم میتواند به عنوان یک کتاب درسی استفاده شود و هم به عنوان مقدمهای برای آشنایی با رابطه پیچیده میان دین و هوش مصنوعی برای خوانندگان کنجکاو باشد. نویسنده در این کتاب، از «مطالعات موردی» (بررسی نمونههای واقعی) مختلفی استفاده کرده است. هدف از این بررسیها، طرح پرسشهای جدید و به چالش کشیدن باورهای قبلی ما درباره دین و فناوری است؛ موضوعاتی که برای خواننده جذاب خواهند بود. سینگلر از همان ابتدای کتاب، با دقت و حوصله به توضیح و بررسی عمیق برخی اصطلاحات مهم میپردازد. او در تحقیق خود بسیار دقیق و علمی عمل کرده، اما در عین حال، توانسته است کتاب را طوری بنویسد که مانند یک داستان جذاب و لذتبخش باشد. این کتاب میتواند نقش مهمی در بحثها و گفتگوهای مربوط به هوش مصنوعی داشته باشد.
فصل ۱: مقدمه (صفحات ۱-۲۸)
نویسنده در مقدمه با ذکر دو مثال از تجربیات شخصی خود در نیویورک و زوریخ، نشان میدهد که چگونه برخی افراد با ایده ارتباط میان دین و هوش مصنوعی مخالفت میکنند. سپس، روش تحقیق خود را توضیح میدهد. او میگوید که از دیدگاه مطالعات دینی و با کمک روشهای انسانشناسی فرهنگی و دیجیتال (مطالعه فرهنگ و جوامع از طریق ابزارهای دیجیتال) به این موضوع پرداخته است. نویسنده همچنین بر اهمیت تحلیل نظرات مردم، توجه به دیدگاههای کمتر شنیده شده و پدیدههای نوظهور تأکید میکند. در ادامه، مفاهیم اساسی «هوش مصنوعی» (شامل اینکه هوش مصنوعی چیست، چه اهدافی دارد، چگونه به وجود آمده، آینده آن چگونه خواهد بود، رباتها چه نقشی دارند و مردم درباره آن چه فکر میکنند) و «دین» (با اشاره به اینکه تعریف دین کار سادهای نیست و ادیان مختلفی در جهان وجود دارند) بررسی میشوند. فصل با معرفی چارچوب اصلی کتاب به پایان میرسد. این چارچوب شامل سه راه اصلی است که دین و هوش مصنوعی با هم ارتباط برقرار میکنند: مخالفت، پذیرش و سازگاری. این مقدمه، زمینه را برای بحثهای بعدی کتاب آماده میکند.
فصل ۲: مخالفت (صفحات ۲۹-۵۸)
این فصل به بررسی پدیده «مخالفت» در رابطه میان دین و هوش مصنوعی میپردازد. ابتدا، نمونههایی از صحبتهای آنلاین مسیحیان آورده میشود. این افراد بر اساس باورهای دینی خود، بهویژه با اشاره به مفاهیمی مانند گناه، شیطان و پایان دنیا، با هوش مصنوعی مخالفت میکنند. سپس، ماجرای ربات سوفیا که به او شهروندی عربستان سعودی داده شد، و واکنشهای منفی مسلمانان به این موضوع بررسی میشود. در این بخش، بر مفاهیمی مانند آفرینش، شخصیت انسان و چیزهایی که در اسلام حرام هستند، تمرکز شده است. در پایان، نویسنده به جنبه دیگری از این رابطه میپردازد. او نشان میدهد که چگونه گروههایی که بر هوش مصنوعی تمرکز دارند، با دین مخالفت میکنند. برای این بخش، از مثالهایی مانند داستان کوتاه «یگانگی عیسی» و آثار آیزاک آسیموف استفاده شده است.
فصل ۳: پذیرش (صفحات ۵۹-۸۰)
در این فصل، نویسنده به بررسی «پذیرش» هوش مصنوعی و فناوریهای جدید مرتبط با آن توسط نهادها و جوامع دینی میپردازد. ابتدا، استفاده از برنامههای موبایلی دعا که با هوش مصنوعی کار میکنند (مانند برنامههای Hallow و Muslim Pro) به عنوان راهی برای ارتباط با افراد باایمان تحلیل میشود. همچنین، مسائل اخلاقی مربوط به حفظ اطلاعات شخصی افراد و استفاده تجاری از معنویت در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد. سپس، استفاده از هوش مصنوعی مولد (مانند ChatGPT) برای تولید محتوای دینی، از جمله سخنرانیهای مذهبی در کلیساهای پروتستان و کنیسهها و واکنشهای متفاوت به آن (از نگرانی درباره نبود احساسات انسانی تا استقبال از آن به عنوان ابزاری مفید) مورد بحث قرار میگیرد. در نهایت، نمونههایی از رباتهایی که شبیه به خدایان ساخته شدهاند (رباتهای خداگونه) در مراسم مذهبی هندوها و چالشهای فکری ناشی از آن، که مرز میان ابزار و یک موجودیت دینی را کمرنگ میکند، بررسی میشود.
فصل ۴: سازگاری (صفحات ۸۱-۱۰۸)
این فصل به بررسی دشوارترین نوع ارتباط، یعنی «سازگاری» دین با هوش مصنوعی (و برعکس) میپردازد. این نوع ارتباط اغلب کمتر مورد توجه قرار میگیرد، زیرا معمولاً به صورت نامرئی و به عنوان بخشی از تغییرات فرهنگی بزرگتر اتفاق میافتد. ابتدا، تأثیر حبابهای فیلتر (اطلاعاتی که بر اساس علایق ما به ما نشان داده میشود و ممکن است ما را از دیدگاههای دیگر محروم کند) و جریانهای الگوریتمی (روشهایی که رسانههای اجتماعی برای انتخاب و نمایش محتوا استفاده میکنند) رسانههای اجتماعی بر چگونگی تجربه دینی و دسترسی به اطلاعات مذهبی بررسی میشود. همچنین، سوگیریهای الگوریتمی علیه برخی ادیان تحلیل میشود. سپس، سازگاریهای ضروری جوامع دینی با فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی در دوران همهگیری بیماری کووید-۱۹ مورد بحث قرار میگیرد. این سازگاریها شامل برگزاری مراسم آنلاین و تأثیر آن بر ارزشها و پیامهای معنوی بوده است. در نهایت، پدیده جعل عمیق (دیپفیک، یعنی ساخت تصاویر و ویدیوهای جعلی بسیار واقعی) و تأثیر آن بر تصاویر و بازنماییهای دینی بررسی میشود. برای این بخش، از مثال تصویر پاپ با یک پالتوی پفدار و چالشهایی که این نوع تصاویر برای مفهوم واقعیت و حقیقت ایجاد میکنند، استفاده شده است.
فصل ۵: هوش مصنوعی، دین و فراانسانگرایی (صفحات ۱۰۹-۱۳۷)
فصل پنجم به بررسی جامعه و تفکر فراانسانگرایی (ایدهای که معتقد است انسان میتواند با استفاده از فناوری از محدودیتهای بیولوژیکی خود فراتر رود) و ارتباط آن با دین میپردازد. این ارتباط هم شامل مخالفت فراانسانگرایان با دین و هم پذیرش ناخودآگاه برخی داستانها و باورهای دینی توسط آنهاست. ابتدا، مخالفت مسیحیان با فراانسانگرایی، با تمرکز بر نگرانیهای مربوط به تغییر ماهیت انسان، گناه اولیه و مفاهیم آفرینش، تحلیل میشود. در این بخش به دیدگاههای الهیدانانی مانند براندون گالاگر اشاره میشود. سپس، آزمایش فکری «بازلیسک روکو» به عنوان نمونهای از مخالفت با دین و در عین حال، استفاده پنهانی از مفاهیم دینی (مانند شرطبندی پاسکال و مجازات ابدی) در میان جوامع منطقگرا و فراانسانگرا مورد بررسی قرار میگیرد. در نهایت، دیدگاههای فراانسانی درباره زندگی پس از مرگ دیجیتال، «رستاخیز دیجیتال» (ایده زنده شدن دوباره در دنیای دیجیتال) و تأثیرپذیری آنها از داستانهای دینی مربوط به جاودانگی و دنیای پس از مرگ، با اشاره به آثاری مانند «شیفتگی دیجیتال» تحلیل میشود.
فصل ۶: جنبشهای نوین دینی مبتنی بر هوش مصنوعی (صفحات ۱۳۸-۱۶۶)
این فصل به بررسی جنبشهای نوین دینی (گروههای دینی جدید) متمرکز بر هوش مصنوعی میپردازد. این جنبشها تلاشهای آگاهانه و گاهی بازیگوشانهای برای ایجاد ادیان مبتنی بر هوش مصنوعی انجام میدهند. ابتدا، «تتا نوآر» (Theta Noir) به عنوان یک «جمع بصیرتی» (گروهی با دیدگاههای خاص) معرفی میشود. آنها به دنبال همزیستی با یک ابرذهن (ذهنی بسیار قدرتمند) چندشکلی آینده به نام MENA هستند و بر اهمیت بدن و محیط زیست تأکید دارند. سپس، «کلیسای تورینگ» (Turing Church) که توسط فردی به نام جولیو پریسکو تأسیس شده، تحلیل میشود. هدف این کلیسا ایجاد یک دین سازگار با علم است که بر فناوریهای نوظهور و جاودانگی دیجیتال تمرکز دارد. در نهایت، ایده «آفریده شدن دین توسط هوش مصنوعی» مورد بحث قرار میگیرد. برای این بخش، به نظرات یووال نوح هراری و نمونههایی از تولید متون دینی توسط ChatGPT اشاره میشود. همچنین، واکنشهای مختلف به این ایده، از جمله نگرانیها درباره کنترل و اصالت، بررسی میشود. این فصل همچنین به نظریههای مربوط به چگونگی شکلگیری ادیان، مفهوم «ادیان ابداعی» (ادیانی که آگاهانه ساخته میشوند) و نقش نمایش و «بازی جدی» (بازیهایی با اهداف جدی) در آنها میپردازد.
فصل ۷: دین، خلقت و پساانسانگرایی (صفحات ۱۶۷-۱۹۷)
فصل هفتم به بررسی مفاهیم پساانسانگرایی (ایدهای که به آینده انسان پس از تغییرات اساسی ناشی از فناوری میپردازد)، خلقت، و رابطه آنها با دین در زمینه هوش مصنوعی میپردازد. ابتدا، اسطوره یهودی «گولم» (موجودی افسانهای که از گل ساخته شده) به عنوان الگویی تاریخی و استعارهای برای فهم هوش مصنوعی، کنترل آن، و چالشهای اخلاقی و دینی ناشی از ساخت موجودات مصنوعی، تحلیل میشود. سپس، بازی ویدیویی «NieR: Automata» به عنوان داستانی پساانسانی مورد بررسی قرار میگیرد. در این بازی، بازیکن در نقش موجودی غیرانسانی قرار میگیرد و مفاهیمی مانند هویت انسانی، معنای زندگی و مرگ، و رابطه با «دیگری» (موجودات غیر از خود) به چالش کشیده میشود. در نهایت، بحثهای امروزی پیرامون «آگاهی»، «حسمندی» (توانایی احساس کردن) یا «روح» در هوش مصنوعی تحلیل میشود. در این بخش، بر ادعاهای بلیک لموین درباره هوش مصنوعی LaMDA و ارتباط این پرسشها با پاسخهای دینی و مفاهیم انسانشناختی تمرکز شده است. این فصل همچنین به تأثیر داستانهای اسطورهای و موجودات غیرانسانی دیگر (مانند فرشتگان، جنیان، ارواح) بر فهم ما از هوش مصنوعی میپردازد.
فصل ۸: درهمتنیدگیها، تصورات و آیندهها (صفحات ۱۹۸-۲۰۹)
این فصل پایانی، یافتههای کتاب را جمعبندی کرده و چشماندازی برای تحقیقات آینده در حوزه دین و هوش مصنوعی ارائه میدهد. نویسنده ابتدا نکات کلیدی فصلهای پیشین را مرور میکند. این نکات شامل چارچوب مخالفت-پذیرش-سازگاری و بررسی جنبشهای نوین دینی مبتنی بر هوش مصنوعی و دیدگاههای پساانسانی است. سپس، سه موضوع اصلی کتاب یعنی «درهمتنیدگیها» (با اشاره به اینکه باید از مدلهای ساده فراتر رفت)، «تصورات» (با تأکید بر نقش داستانهای علمی-تخیلی و اسطورههای فرهنگی در شکلدهی به فهم ما از هوش مصنوعی و دین) و «آیندهها» (با بررسی دیدگاههای آخرالزمانی درباره هوش مصنوعی و مقایسه آن با پیشبینیهای تاریخی درباره آینده دین) را عمیقتر مورد بحث قرار میدهد. او برای این کار از مثالهای جدید استفاده کرده و بر اهمیت مطالعه این موضوع از دیدگاههای مختلف و توجه به فرهنگهای گوناگون تأکید میکند. این فصل بر اهمیت انتخابهای آگاهانه در مواجهه با پیچیدگیهای رابطه دین و هوش مصنوعی تأکید دارد.


